یکم بزرگتر بشی داستانه کدو قلقله زن رو برات تعریف میکنم گلم اولین غلتت رو 21 بهمن پارسال وقتی خونه باباجون بودیم زدی و با جیغ من دوباره برگشتی و از ترس گریه کردی خب چه کار کنم هیجان زده شدم دیگه یه مدت فراموشش کردی و بعد دوباره . . . و امشب از ترس افتادنت از روی تخت دیدم بهتره که روی زمین بخوابیم ، البته اینو هم بگم که بدجور تو خواب جا به جا میشی و تویه تخته خودت که میذارمت چون جایه کمتری برای وول خوردن داری نق میزنی و مجبور شدم بذارمت پیشه خودم با کلی بالش دور و برت و حالا هم که رفتیم رو زمین همین الان نق زدی و رفتم دیدم اینقدر غلت زدی تو خواب که رفتی رو قالی مثل اینکه بازم باید دورت بالش بچینم علاوه ب...